هجینگ چیست؟
مقیاسبندی: بازده و واریانس
یکی از اصول اساسی معاملهگری، همانطور که توسط کریس عبدالمسیح توضیح داده شده است، این است که:
- “برتری بهصورت خطی مقیاسبندی میشود.”
- “ریسک با سرعت کمتری مقیاسبندی میشود.”
معاملهگری باید بهعنوان یک فرآیند بازی مکرر زمانی که برتری (Edge) وجود دارد، در نظر گرفته شود.
مثال: بازی پرتاب سکه
- شما یک سکه را 10 بار پرتاب میکنید:
انتظار دارید 5 بار شیر بیاورید، با انحراف معیار 1.58. - شما یک سکه را 100 بار پرتاب میکنید:
انتظار دارید 50 بار شیر بیاورید، با انحراف معیار 5.
توجه کنید: انحراف معیار در یک توزیع دوجملهای برابر است با:
n⋅p⋅q\sqrt{n \cdot p \cdot q}n⋅p⋅q
که در آن:
- nnn: تعداد دفعات آزمایش
- ppp: احتمال رخداد نتیجه مطلوب
- q=1−pq = 1 – pq=1−p: احتمال رخداد نتیجه غیرمطلوب
در مثال بالا، انتظار شما (بازده مورد انتظار) متناسب با تعداد دفعات آزمایش (nnn) افزایش یافت، در حالی که انحراف معیار (نوسان بازده) تنها به اندازه n\sqrt{n}n افزایش یافت.
نتیجه:
زمانی که برتری (Edge) وجود دارد، انجام آزمایشهای مکرر، ریسک نسبی شما را کاهش میدهد. تنها شرط این است که باید بتوانید افت سرمایه (Drawdown) را تحمل کنید تا همچنان به فرصتهای موجود دسترسی داشته باشید.
هجینگ (Hedging) چیست؟
هجینگ در نگاه اول ممکن است متناقض به نظر برسد.
چرا اصلاً باید موقعیتی داشته باشید اگر قصد کاهش ریسک آن را دارید؟
آیا نمیتوانید بهجای باز کردن یک موقعیت معکوس، حجم موقعیت اصلی خود را کاهش دهید؟
هجینگ درباره نسبیت است. در کتاب “قوانین معاملهگری“ نوشته آگوستین لبرون، پیشنهاد میشود:
- “ریسکهایی را بپذیرید که بابت آنها پرداخت میشوید.”
- “ریسکهای دیگر را هج کنید.”
اما آیا ریسک من همان فاصله تا استاپلاس نیست؟
ما کمی عمیقتر به این موضوع نگاه میکنیم. زمانی که وارد یک موقعیت میشوید، در واقع مجموعهای از شرطها را میبندید. اما معمولاً فقط برای یکی از این شرطها دستمزد میگیرید.
بیایید یک مثال خاص را بررسی کنیم:
مثال: شرطبندی روی JEWEL
JEWEL زمانی که بازیهای GameFi و Metaverse محبوب بودند، بسیار داغ بود.
این بازی حس نوستالژی ایجاد میکرد، تجربه کاربری فوقالعادهای داشت و بازدهی آن بالا بود. من هم میخواستم بخشی از این فرصت را داشته باشم. پس بیایید در مورد این شرطبندی صحبت کنیم.
هنگامی که میخواهید در صعود قیمت سود کنید، معمولاً چگونه این کار را انجام میدهید؟
- خرید مستقیم (Spot)
- باز کردن موقعیت لانگ
- خرید آپشن Call
از آنجایی که JEWEL در صرافیهای متمرکز (CEX) لیست نشده بود، تنها گزینه من خرید مستقیم (Spot) بود. اما وقتی JEWEL خریدم، واقعاً روی چه چیزی شرطبندی کردم؟
- موفقیت و رشد DFK بهعنوان یک پروتکل GameFi.
این همان ریسکی است که بابت آن پرداخت میشوم. - در دسترس بودن و عملکرد بلاکچین پایه (Harmony) و نودهای RPC که توسط پروتکل استفاده میشوند.
این ریسکی است که بابت آن پرداخت نمیشوم.
فرض کنیم که:
- در تاریخ 1 نوامبر موقعیت خود را باز کردم.
- در تاریخ 31 دسامبر موقعیت را بستم.
آن معامله چگونه به نظر میرسید؟
(اگر بخواهید جزییات دقیق این مثال را ادامه دهید، میتوانیم دادهها و نمودارهای مربوط به این دوره را بررسی کنیم.)
بد نیست! حدود 235 درصد بازدهی در دو ماه. البته، از اوج قیمتی اواخر نوامبر یک دوره نسبتاً طولانی افت سرمایه (Drawdown) وجود داشت. اما به یاد داشته باشید که ما میخواهیم شرطبندی خود را به ریسکهایی محدود کنیم که بابت آنها دستمزد میگیریم. فرض کنید معاملهام را با باز کردن موقعیت شورت روی Harmony هج کرده باشم تا آن ریسک را خنثی کنم و شرطبندی خود را دقیقتر کنم. آن معامله چگونه به نظر میرسید؟
(توجه: هج کردن با استفاده از آپشنها گزینه بهتری برای مشخص کردن دقیق شرطبندی بود، اما بازار آپشن برای JEWEL وجود ندارد.)
نهتنها اجرای این ایده معاملاتی ما بهتر از معامله بدون هج عمل کرد، بلکه شرطبندی مطلوب ما را نیز بهتر نمایندگی کرد و منحنی بازدهی روانتری ایجاد نمود—به غیاب دوره اصلاحی طولانی توجه کنید. البته این یک مثال نسبتاً منحصربهفرد است، زیرا معمولاً معاملات هج شده بازدهی کمتری نسبت به معاملات بدون هج دارند، اما این یک نتیجه طبیعی از پرداخت هزینه برای کاهش واریانس است.
“چرا باید گزینهای را انتخاب کنم که بازدهی کمتری (به درصد) ایجاد میکند؟“
به یاد داشته باشید که برتری (Edge) به صورت خطی مقیاسبندی میشود، اما ریسک با سرعت کمتری مقیاسبندی میشود. با حذف ریسکهای نامطلوب (و بدون پاداش)، میتوانید اندازه شرطبندی خود را افزایش دهید یا شرطبندیهای بیشتری بهطور همزمان انجام دهید.
ترجیح میدهید 10 بار سکه بیندازید یا 100 بار؟